در این مقاله از معامله گر سه بعدی به زبان گفتگو با استراتژی‌های معاملاتی می پردازیم. یک دوستی دارم حدود ۱۸۰سانتی متر است و شما هم آن را ندیده اید لطفاً چشماتونو ببندید و بگویید این دوست من چاق است یا لاغر؟ یا بگذارید بهتر بپرسم نسبت به شما لاغر است یا چاق تر؟ می بینید اصلا نمی توانید دوست من را ارزیابی کنید. نمی توانید با خودتان مقایسه کنید و حتی تصوری از او داشته باشید حالا اگر به شما بگویم وزنش 120پوند است چی؟ می بینید بازهم تغییری ایجاد نشد چون خیلی از ما تصوری از پوند نداریم اما اگر به شما بگویم وزنش حدود ۵۴ کیلوگرم است شما بلافاصله یک تصویر ذهنی ازش پیدا می کنید و می گویید لاغر است و میتوانید آن را با خودتان مقایسه کنید و بگویید کدام تان لاغرتر است؟
اما چه چیزی باعث شد تصور ذهنی، ارزیابی و مقایسه برای شما فراهم شود در واقع چه چیزی باعث شد که بین من، شما و همهی آدمهایی که میشناسیم یک زبان مشترک ایجاد شود؟ بعله
شاخص وزن بر حسب کیلوگرم ، که ما توانستیم با آن ارتباط برقرار کنیم. در دنیای معامله گری نیز وضعیت همینطور است.
ما باید تعدادی شاخص داشته باشیم که بتوانیم بر اساس مقدار آنها با استراتژی هایمان حرف بزنیم. آنها را ارزیابی و یا با هم مقایسه کنیم. خلاصه بتوانیم همه ابعاد یک استراتژی را به عدد و رقم تبدیل کنیم تا بتوانیم زیر نظر بگیریم.
اگر این شاخص ها وجود نداشته باشند چطور می خواهیم بفهمیم که به ازای هر تغییری که در استراتژی مان ایجاد می کنیم. چند درصد در خروجی مان تغییر ایجاد می شود؟ این شاخص ها عبارتند از
1درصد معاملات برنده win rate
-2درصد معاملات بازنده loss rate
-3نسبت سود به زیان risk to reward
-4نسبت بازگشت مالی payoff ratio
5-شاخص سودآوری
6-امید ریاضی
با تمام اینها آشنا میشوید و مفاهیم پشت پرده آنها را درک می کنید یاد می گیرید که هر کدام را چطور کم و زیاد کنید و خلاصه اینکه هر کدام چه ارتباطی با روحیات شما به عنوان یک معامله گر دارد. در واقع هر کدام از این شاخصها مانند یک عکس رادیوگرافی می ماند که از یک زاویه خاص به بدن استراتژی شما نگاه می کند.
