هوش هیجانی( قسمت سوم)

معرفی هوش هیجانی( قسمت سوم)

در این مقاله از معامله گر سه بعدی با هوش هیجانی( قسمت سوم) آشنا می شویم. مایک الوین( )Mike Elvinیکی از معامله گران و روانشناسان نام آشنا در کتاب معامله گر هوشمندمی گوید : شما با استفاده از هوش هیجانی می توانید انگیزهها و هیجانات تان را کنترل کنید و لذتهایتان را به تاخیر بیاندازید و صبورتر باشید.

خودتان را هدفمند کنید، حالت های روحی خودتان را تنظیم کنید، احساساتی مثل نگرانی، ترس ناشی از شکست را مدیریت کنید و به خوبی برای هر شرایطی تصمیم بگیرید.

به دنبال حرف مردم نباشید. دلیل شکست هایتان را افراد و شرایط ندانید و درآخر امیدتان را از دست ندهید.در واقع شناخت هیجانات و مدیریتشان در معامله گری بسیار مهم است و می تواند شما را به یک معامله گر کاملا حرفه ای تبدیل کند.

دنیل گلمن ( )Daniel Golemanروانشناس و نویسنده موفق کتاب پرفروش هوش هیجانی ) ۵ (Emotional Intelligenceمولفه برای داشتن هوشهیجانی بالاتر یا بالا بردن آن معرفی کردهاست. من در ابتدا این پنج مؤلفه را معرفی میکنم و درادامه راجع به تک تک شان صحبت خواهم کرد.

1- خودآگاهی : ما باید هیجانهای خودمان را بشناسید و برای پیدا کردن این شناخت اول باید بهخودآگاهی برسیم.

2-خود مدیریتی : یعنی بتوانیم واکنش های هیجانی خودمان را در مقابل دیگران و شرایط مختلفکنترل و مدیریت کنیم.

3-خود انگیزشی : یعنی باید خودمان را به هیجان در بیاوریم و هیجانات مان را بروز دهیم تا درخودمان انگیز ایجاد کنیم.

4-آگاهی اجتماعی : یعنی بتوانیم طرز فکر، احساسات و هیجانات دیگران را به طور دقیق شناساییو درک کنیم.

5-مدیریت روابط اجتماعی : باید مهارت های اجتماعی مان را بالا ببریم تا بتوانیم هیجانات دیگران را کنترل کنیم. حالا که این 5مؤلفه بسیار مهم را شناختید بهتر است که دقیق تر هر کدام را بررسی کنیم و یادبگیریم چگونه هیجانات خودمان و دیگران را بشناسیم و مدیریت شان کنیم تا بتوانیم میزان هوشهیجانی را در خودمان بالا ببریم.

مؤلفه اول : خودآگاهی یعنی هیجانات خودمان را بشناسیم تا به یک خودآگاهی کامل برسیم در واقع باید تصورات اشتباه از خودمان را تغییر بدهیم. مثلا یکی از تصورات خیلی از ما ها این است که آدم بی نقصی هستیم و اشتباه نمی کنیم و همین تفکر باعث میشود که وقتی شکست می خوریم دیگران را مقصر بدانیم.خب معلوم است که باید این طرز فکر غلط را عوض کنیم تا بتوانیم اشتباهات مان را بپذیریم و برای جبرانشان تلاش کنیم .

هر شخصی یک ، دو یا سه ایراد اساسی دارد که اگر آنها را شناسایی و برطرف کند به شکل قابل توجهی هوش هیجانیش رشد می کند. برای شناخت خودمان بهتر استبه بررسی یکی از الگو های بسیار جالب به نام پنجره جوهری که توسط دو روانشناس به نام هایJoseph Luftو Hany Inghamطراحی شده بود بپردازیم.

در این الگو شخصیت ما در چهاربُعد تقسیم بندی می شود و به شناخت ما از خودمان و همچنین شناخت دیگران از ما می پردازد.اولین بعد این الگو بعد آشکار یا عمومی است. یعنی ویژگی ها، احساسات و رفتار هایی که هم مابه خوبی آنها را میشناسیم و هم دیگران. مثل اینکه به چه غذاهایی علاقه داریم یا از چه نوع موسیقیلذت میبریم.

بعد دوم بعد مخفی یا پنهان است. در این بعد ما ویژگی ها و رفتارهایی از خودمان را می شناسیم که دیگران نمی شناسند.بعد سوم بعد کور است یعنی دیگران مار را میشناسند ولی خود ما هیچ شناختی نداریم. فرض کنیدیک مشخصی از نظر دیگران خیلی بد می خندد ولی خودش از این جریان کامل بیخبر است.

بعد چهارم بعد ناشناخته است و همانطور که از اسمش پیداست نه خودمان از رفتارمان خبر داریم و نه دیگران. مثلاً بعضی از افراد در انجام کارها تمرکز ندارند و دائما از این شاخه به آن شاخه میپرند ولی نه خودشان میدانند و نه دیگران. بر اساس دیدگاه پنجره جوهری هر چقدر بعد عمومی و آشکار افراد وسیع تر باشد.

هوش هیجانی بالاتری خواهند داشت و از طرف دیگر هر چقدر سعی کنیم بعد های کور و ناشناخته مان را بیشتربشناسیم به خودآگاهی کامل تری میرسیم که باز کمک میکند هوش هیجانی قدرتمند تری پیداکنیم. اما گاهی اوقات شاید نتوانیم به تنهایی این کارها را انجام دهیم. در دنیای روانشناسی به شخصی که میتواند در این زمینه به ما کمک کند منتور ( )Mentorیا به قول معروف مرشدمی گویند.

منتور فردی کاملاً عاقل، منطقی و قابل اطمینان است که هوش هیجانی اش بسیارقدرتمند است. این فرد با استفاده از تجربیاتش شما را راهنمایی می کند تا مشکلاتتان را بشناسید و با حل کردن شان به یک خود آگاهی کامل برسید. باید حواستان باشد که منتور هر کس باید خیلی روی آن شخص شناخت داشته باشد.

برای مثال مارک زاکربرگ موسس و مالک فیسبوک که امروز یکی از ثروتمندان بزرگ دنیاست شان پارکر اولین مدیر سایت فیس بوک را منتور خودشمیداند. لری پیج بنیانگذار گوگل از استیو جابز راهنمایی می گرفته و خودش منتور مدیرعامل فعلی

گوگل و طراح مرورگر کروم است. در نظر داشته باشید که راهنمایی گرفتن از یک منتور یک راهکار باعث افزایش هوش هیجانی است. به نظر من اگر بتوانید برای خودتان یک رفیق منتور پیداکنید و با هم در دنیای معامله گری مشغول باشید نتیجه بی نهایت عالی میشود.

تا اینجا متوجه شدیدکه باید به یک خودآگاهی برسید تا احساسات خودتان را شناسایی کنید. اما چه احساساتی؟ بینهمه آدم ها هفت حس مشترک وجود دارد : ترس، غم، خجالت، شادی، نفرت، خشم و تعصب. اغلب واکنش های ما ناشی از همین هفت حس است. مثلا اگر به یک نفر پیشنهاد سرمایه گذاری در پروژه صنایع غذایی شود ممکن است به خاطر احتمال از دست دادن سرمایه اش تمام وجودش را ترس فرا بگیرد.

یا اگر ریسک پذیر باشد خوشحال بشود و فکر کند برایش سودآوری قابلتوجهی دارد. اما برای یک سرمایه گذاری نباید زیاد ترسید و به همان اندازه هم نباید زیاد خوشبینبود. هوش هیجانی به ما کمک میکند تا بتوانیم این هفت حس را سر بزنگاه شناسایی کنیم تا اگرقرار است در کاری باعث اشتباه مان بشود جلویش را بگیریم.

طبق آمار فقط ۳۶درصد از افرادمی توانند این 7حس را قبل از اینکه آنها را کاملا تحت تاثیر خودش قرار بدهد شناسایی و مدیریت کنند. هوش هیجانی قدرتمند به شماها کمک میکند وقتی در حال عصبانی شدن هستید بدانید و بفهمید که حس خشم دارد شکل میگیرد. یا وقتی دارید آرامآرام خوشحال و خوشحال تر می شوید ببینید که حس شادی دارد شما را فرا می گیرد.

در واقع کمکتان میکند بفهمید قرار استچه هیجاناتی درون شما اتفاق بیفتد و بعد خود همین هوش نیز کمک تان میکند که این هیجاناترا کنترل و مدیریت کنید تا به شما آسیب جدی نزنند. خیلی وقت ها یک دعوای ساده به خاطر عدم شناخت به موقع اینکه حس خشم در حال شکل گرفتن است و دارد آرام آرام تمام وجود شخص را می گیرد منجر به قتل میشود.

احتمالا شنیده اید که خیلی از این افراد می گویند اصلاً نفهمیدم در آن لحظه چه شد و این حرف یعنی در لحظه ارتکاب جرم ضریب هوش هیجانی شانخیلی پایین بوده است.

اگر بخواهم یک راهکار بهتان بگویم تا کمک کند خودتان را بهتر بشناسیدباید بگویم سعی کنید مشکلات، احساسات منفی و خاطرات تلخ تان را روی کاغذ بنویسید.James Pennebaker در کتاب نیروی التیام بخش نوشتن می گوید : با نوشتن احساسات منفیروی کاغذ فرصت بهتری به خودتان می دهید که بهشان فکر کنید و با آن کنار بیایید تا اگر یک زمانی دوباره به سراغتان آمدند نگذارید بهتان غلبه کنند و کنترل رفتارتان را به دست بگیرند.

تااینجا فقط در مورد مولفه اول یعنی خوداگاهی صحبت کردیم.

مؤلفه دوم : خود مدیریتی بعد از شناخت هیجانات تان زمانی که این هیجانات دارند خودشان را نشان میدهند نباید اجازهبدهید که لیمبیک مغز شما پاسخگو باشد و حتماً باید از جواب های نئوکورتکس یعنی بخش منطقی مغزتان برای مدیریت و کنترل شان استفاده کنید.

بگذارید با یک مثال این موضوع را برایتان روشن کنم. فرض کنید وقتی در حال رانندگی هستید ماشینی که پشت سر شماست مدام با نور بالا دادنشما را اذیت میکند و قبل از اینکه بخواهید برای این راننده مسیر را باز کنید به سمت راست ماشین تان می آید و با گفتن حرف های ناشایست حس خشم را در شما به وجود میآورد.

در واقع همه رفتارهاو حرکات این شخص اطلاعات ورودی مغز شماست که باید به آن واکنش نشان دهید. یک واکنشاین است که وقتی از شما عبور کرد شما هم با نور بالا دادن تلافی کنید یا اینکه مثل خود آن شخصبا حرفای ناشایست عصبانیت تان را نشان دهید.

این مدل از واکنشها پاسخ لیمبیک یا مغز احساسی شما ست که نتوانستید مدیریت یا کنترلش کنید و اگر شما چنین واکنش هایی به رفتار شخص نشان بدهید شما وارد بازی آن شخص شده ایدکه میتواند هزینه های زیادی برایتان داشته باشد ولی اگرحس خشم را قبل از اینکه به شما غلبه کند شناسایی کنید و به این فکر کنید که آن شخص چه ارزشی در زندگی شما دارد آنوقت میتوانید خشم تان را کنترل کنید و از کنار این موضوع به راحتی بگذارید و مابقی روز را در آرامش باشید.

مؤلفه سوم : خود انگیزشیوقتی به هدفی در زندگی می رسید یا حتی یک معامله ای را درست مدیریت می کنید و به سودمیرسید برای خودتان یک جشن کوچک بگیرید. این کار سطح دوپامین را در مغز شما بالا می برد و باعث انگیزه دوچندان می شود.

بعد می توانید برای خودتان هدفهای بزرگتری را انتخابکنید و باز وقتی به آن هدف ها رسیدید جشن بگیرید و اجازه بدهید سطح دوپامین برای شما بالاتربرود و باعث ایجاد انگیزه بیشتری در شما بشود تا باز هم بتوانید هدفهای بزرگتری انتخاب کنید.میبینید که چرخه عجیبی به وجود آورده اید. جشن گرفتن ، هیجان ، دوپامین بیشتر و انگیزه بیشتربرای رسیدن به هدف های بزرگ تر.

شاید برایتان جالب باشد وقتی در آزمایشگاه میزان دوپامین در موش هارا بالا بردند دیدند آنهاحاضرند مسیرهای سخت تری پشت سر بگذارند و تلاش بیشتری بکنند تا غذای بیشتری نیز به دست آورند. در حالی که وقتی سطح دوپامین در بدن شان پایین بود آسان ترین راه را انتخاب می کردند و جالبتر این که به غذای کمتری راضی بودند.

پس لطفاً بروز هیجانات و احساسات تان را جدی بگیرید چون معجزه میکند.

مؤلفه چهارم و پنجم : آگاهی اجتماعی و مدیریت روابط اجتماعی مهمترین اصل در ارتباط با دیگران همدلی داشتن با آنهاست به این معنا که احساسات طرف مقابل را کاملاً درک کنید و بر اساس شناختی که از طرف مقابل مان داریم اقداماتی را انجام دهیم تا به بهترین شکل هیجانات و احساساتش را مدیریت کنیم.

مثلا اگر والدین یکی از دوستان شما فوت شود شما ناراحتی دوست خودتان را درک میکنید و با شناختی که ازش دارید همدلی می کنید وسعی می کنید احساسات و هیجانات اش را تا جایی که می توانید کنترل کنید. مثلا تنهاشن میگذارید، باهاش صحبت می کنید، به درد دل هایش گوش می دهید و خیلی کارهای دیگر که می تواند حال و هوای دوست تان را عوض کند.

چرخه احساسات یک معامله گر

در سایت تریدر اف ایکس که یک مرجع تخصصی فارکس در ایران می باشد، با مراجعه به این سایت می توانید با ثبت نام در بروکر های مثل بروکر آلپاری، بروکر لایت فایننس، بروکر ارانته و بروکر stp trading ثبت نام کنید، و آموزش ها را در حساب های مجازی پیاده سازی کنید.

لینک کوتاه مقاله

https://traderfx.ir/?p=11705

مدرس دوره

استاد مهربان

سطح دوره​

فوق پیشرفته

تعداد جلسات​

73 ویدیو

هزینه دوره​

کاملا رایگان

Question mark

هر گونه سوال، پیشنهاد یا انتقادی در رابطه با دوره رایگان آموزش اکسپرت دارید در بخش دیدگاه‌ها مطرح نمایید تا بتوانیم بهترین آموزش ها را برای شما علاقمندان به آموزش ربات نویسی تهیه کنیم.