در این مقاله از معامله گر سه بعدی با هدف گذاری خلاق(قسمت دوم :چرا اهداف محقق نمیشوند؟) آشنا می شویم. اولین دلیلی که بعضی از افراد به اهدافشان نمیرسند این است که آن ها تجسم سازی اهداف راجدی نمیگیرند. وقتی شما هدفی را تجسم نکنید و مسیری را برای رسیدن به آن در نظر نگیرید در انجام کارهایتان تمرکز ندارید و حتی ممکن است در این مسیر انگیزه خودتان را هم از دست بدهید.
مثلا اگر معامله گری در یک معامله تارگتی نداشته باشد و نداند که قرار است به چه سودی برسد مطمئنا احساس سردرگمی و اضطراب پیدا میکند.دومین دلیلی که افراد را از رسیدن به اهدافشان دور میکند این است که فقط رویاپردازی میکنندو چشم اندازهای خودشان را به مرحله اجرا نمی رسانند دقیقا مثل وقتی که پای راننده بنز روی پدال گاز قرار دارد و راننده با قدرت در حال گاز دادن است ولی چون دنده در حالت خلاص است ماشین حرکت نمیکند.
خیلی از افراد انرژی زیادی را برای تجسم رویاها و اهداف شان صرف میکنند و ایده های قشنگ دارند ولی چون هیچ عملی در کار نیست این ایده ها در مرحله تجسمباقی میماند. مثلا تحلیل گرایی را در نظر بگیرید که با بررسی بازار نقاط ورود و خروج معامله رابه خوبی شناسایی می کنند ولی خودشان وارد معامله نمی شوند و ایده هایشان را در معامله عملی کنند. سومین دلیل که باعث دور شدن از اهداف و از بین رفتن انگیزه رسیدن به آنها می شود به تاخیر انداختن کارها است.
خیلی اوقات هدف مشخص شده است برنامه رسیدن به هدف نیز تعیین شدهاست اما افراد شروع کار را به تاخیر میاندازند. به نظرتان دلیلش چه می تواند باشد؟ بزرگترینمشکل این افراد این است که تصور می کنند برای انجام هر کاری از همان ابتدا باید سنگ تمام بگذارند و از اینکه بخواهند کاری را ناقص شروع کنند، فرار میکنند و به همین دلیل است که کارها را شروع نمی کنند ولی این اشتباه است و بالاخره باید از یک جایی شروع کرد. برایان تریسی میگوید : سود کردن بدون ریسک، تجربه کردن بدون خطر و پاداش گرفتن بدون تلاش مثل ایناست که بدون متولد شدن انتظار زندگی کردن داشته باشید.
کودکی را در نظر بگیرید که هنوز توانایی راه رفتن ندارد و هدفش این است که بتواند با سرعت راه برود یا حتی بدود. در ابتدا ممکن است نتواند روی پای خودش بایستد. کمکم به کمک اطرافیانش و حتی وسایل دور و برش بلندمیشود و آرام آرام راه میرود و آنقدر این کار را انجام می دهد تا روزی بدون اینکه از کسی یاوسیله ای کمک بگیرد بتواند خودش راه برود. کودک در مسیر یادگیری ممکن است بارها زمینبخورد ولی ناامید نمی شود و انگیزه اش را از دست نمی دهد.
هرکسی برای رسیدن به اهداف باید دقیقا مثل یک کودک عمل کند. این که فقط به نتیجه نهایی و سختی رسیدن به آن فکر کنید و از انجام دادنش ترس داشته باشید باعث می شود نتوانید در مسیر رسیدن به خواسته هایتان قرار بگیرید.یک واقعیت اساسی پیرامون تجسم رویاها و اقداماتی که برای رسیدن به آن ها انجام می دهید وجود دارد که نباید نادیده گرفته بشود وقتی شما اهداف را در ذهن تان ترسیم و برای رسیدن بهشان برنامه ریزی می کنید جهان هستی نیز دست به کار میشود و کمک میکند که تصمیم های شما نیز به واقعیت بپیوندد.
در این مسیر ممکن است اتفاقات خوبی برای شما بیفتد که اصلاً انتظارش را نداشتید.این رویدادها کمکی از طرف عالم هستی برای رسیدن شما به آرزو هایتان است و اگر برای رسیدنبه هدفتان تصمیمگیری و اقدام نمیکردید ممکن بود این اتفاقات نیز نیفتد. پس از همین الان برایرسیدن به آرزوهایتان اقدام کنید و با قاطعیت تمام وارد مسیر بشوید و متعهد بشوید که تا رسیدن به این اهداف از هیچ تلاشی دریغ نخواهید کرد.